اوایل انقلاب بعضی افراد که با تفکر امام خمینی(ره) فاصله داشتند در راه مبارزه برای کسب قدرت توان ایستادگی در مقابل مردم را نداشتند و نهایتا یا مانند بنی صدر با چهره زنانه از کشور فرار کرده اند، یا همچون گروهک منافقین در دامن صدام وآمریکا به زندگی خود ادامه دادند، یا چون گروه های کمونیستی به زباله دان تاریخ رفتند. این موج طرد شدن از بدنه مردمی باعث شد گروهی که با راه امام زاویه داشتند در پرده ای از نفاق به راه خود ادامه دهند تا در زمان مناسب بتوانند به عنوان مار در آستین زهر خود را بریزند.
بعد از رحلت امام نیز آشکارا اعلام کردند که در زمان ایشان هم نظرتان مخالفی داشتند ولی جرات گفتن آن را به خود نمی دانند! در تریبون های مختلف سعی کردند کلمات قرآنی که به وسیله امام به فرهنگ سیاسی مردم وارد شده بود را همراه با امام دفن کنند. کلمات قشر آسیب پذیر، مقام معظم رهبری، قدرت های جهانی و... جای کلماتی چون مستضعفین و امام و استکبارجهانی را گرفتند و خاطرات جعلی درست کردند.
بعد از رحلت حضرت امام یعنی در زمان دولت کارگزاران سازندگی به راحتی به لیبرال بودن خودشان افتخار کردند و با پذیرش برنامه های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مسیر ادغام در اقتصاد لیبرال را هموار کردند تا به خیال خودشان بتوانند شکم مردم را سیر کنند، غافل از اینکه تن دادن به این اصول نه تنها شکم را سیر نمیکند بلکه شرف انسانی را هم به باد میدهد که شاهد مثال آن ایجاد تورم 49٪ درکشور است. زمانی که نه تحریم بودیم و نه انرژی هسته ای داشتیم تا بهانه تورم بدانیم، وضعیت اقتصادی کشور فاجعه بار شد. این موارد را بگذاریم کنار نامه امام درعزل مرحوم منتظری که علت عزل ایشان را این می دانند که کشور را به دست لیبرال ها می دهند!!