رقعه

رقعه زمانی زندگی خود را شروع کرد که صاحبش اولین ساعات از بیست و سومین بهار زندگی خود را پشت سر گذاشته است. رقعه آمده تا در کنار یکدیگر وارد مرحله ای جدید از زندگی شویم.
رقعه اهل تحرک است چون به این سخن استاد صفایی حایری اعتقاد دارد که «کفر متحرک به اسلام می رسد ولی اسلام راکد پدربزرگ کفر است ....»
رقعه در انتظار دیدن تمدن اسلامی و نابودی استکبار و صهیونیسم است. رقعه معتقد است در زمان غیبت حسین(ع)، اطاعت از مسلم واجب است.

هر روز صدای آژیرهای وضعیت قرمز... هر روز صدای شیون یک مادر و خواهر... هر ساعت سیاه پوش شدن یک کوی و برزن. هرچند روز یکبار فراخوان نیرو برای یک عملیات بزرگ. همه اینها در کنار کمبود غذا و دارو و در عین حال احتکار کردن اجناس توسط بعضی از خدا بی خبرها. یک دسته لباس رزم  می پوشیدند و با مین و میراژ دشمن دست و پنجه نرم می کردند، عده ای هم از آب گل آلود ماهی می گرفتند و قیمت ها را بالاتر می بردند، عده ای در عین فقر و نداری بیشترین قوطی های کنسرو وداروها را به جبهه ها می فرستادند و حتی بعضی که این را هم نداشتند یا در رخت شویخانه ها لباس رزمنده ها را می شستند و یا در خیاطی ها برایشان لباس می دوختند و یا عزیزتر از جان هایشان را به این نبرد نابرابر می فرستادند اما در همین حال عده ای برای خود کاسبی راه انداخته بودند و تبدیل به کاسبان جنگ گشتند. بعضی هم در داخل به دشمن گرا می دادند که کجا را بزند و نیرو و امکانات ایرانی ها چقدر است!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۸
عبدالرضا هادیزاده

                     37110_307


اسلام واژه ای است که تمام جریان های سیاسی پس از انقلاب برای حیات سیاسی خود، خواه ناخواه از آن استفاده می کنند زیرا از مطالبات اساسی مردم در انقلاب احیای همین هویت مغفول بوده است. چنانکه در مطبوعات روزها و ماه های ابتدای انقلاب اسلامی تامل کنیم متوجه می شویم جریان های ملی گرا و لیبرال یا شبه مارکسیستی از به کار بردن صفت «اسلامی» برای انقلاب طفره می رفتند و همین امر باعث دوری جستن بدنه مذهبی از آن گروه ها و سپس انزوا و طرد آنها شد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۲
عبدالرضا هادیزاده

ابتدای بحث مذاکرات را با در نظر گرفتن دو هدف اصلی از گفت وگوهای هسته ای دوسال اخیر شروع میکنم. اساسا هدف از مذاکره به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی هسته ای کشور وبرداشته شدن کامل تحریم های ظالمانه بوده است که در این مختصر مطلب این موضوع را بررسی میکنیم که تا چه حد به این اهداف رسیده ایم.

در توافقنامه ژنو که در سوم آذر۹۲ نوشته شد با اینکه بر حق غنی سازی ایران تصریح نشده بود اما اجازه غنی سازی ۵٪به صورت محدود به ایران داده شد و ایران مجبور به نابودی اورانیوم های غنی شده با غنای ۲۰٪ وپلمپ بسیاری از دستگاه ها و اخراج تعداد زیادی از دانشمندان حوزه هسته ای و خروج اطلاعات زیادی از ابتدای استخراج معادن تا مکان های ساخت قطعات سانتریفیوژها و.. شد که درمقابل نیزوعده ی تعلیق تحریم خودروسازی و بیمه کشتیرانی و بازگشت حدود ۳٪ از پول های بلوکه شده خودمان و همچنین عدم تصویب تحریم های جدید توسط غرب را بدست آوردیم که پس از مدتی همه متوجه بدعهدی و پایبند نبودن غرب به وعده هایش شدند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۲
عبدالرضا هادیزاده

مروری بر اهداف آمریکا در ادعای مبارزه باتروریسم داعش

قبل از بررسی ادعای آمریکا در مبارزه با داعش، باید بدانیم که داعش چگونه بوجود آمد. هرفردی میتواند به راحتی به این پرسش پاسخ دهد و برای رسیدن به جواب کافی است بداند که چه کشورهایی از وجود داعش سود می برند؟ و چه کشورهایی از آنها حمایت میکنند؟

تردیدی نیست کسانی که پروژه اسلام هراسی را در دست دارند و از تحولات منطقه که تحت عنوان بیداری اسلامی شناخته شده است هراس دارند با گروه داعش هم خوانی بیشتری دارند.

هیلاری کیلینتون وزیرخارجه آمریکا در کتاب خاطرات خود به نقش خود در ایجاد این گروه تروریستی اذعان کرده است که این خود نشان میدهد که ایالات متحده و بزرگترین و قوی ترین لابی در ساختارقدرت آمریکا یعنی صهیونیست نقش به سزایی در انعقاد نطفه این فرزند نامشروع غرب داشته است.

وجود سلاح های مخرب و پیشرفته در دست تروریست ها وتصویب بودجه برای حمایت از آنها در کشورهایی چون آمریکا، انگلیس، فرانسه و پشتیبانی های سیاسی اقتصادی عربستان و قطر و ترکیه واستفاده از دستگاه های مدرن چون اینترنت پرسرعت که در کشورهای منطقه کمیاب است نشان از طرحی غربی عربی در حمایت از تروریستم داعش دارد. اما آنچه مساله امروز را کمی برای افکار عمومی پیچیده میکند اعلام تشکیل ائتلاف ضدتروریسم توسط همین کشورهاست که در این مطلب به آن می پردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۱۱
عبدالرضا هادیزاده

 حدود پنج سال پیش که در کناربیداری اسلامی، فتنه انگیزی دشمن در سوریه و عراق شروع شد سه خصوصیت بیداری اسلامی توسط مقام معظم رهبری شامل اسلامی بودن، ضد آمریکا و صهیونیست بودن ومردمی بودن معرفی شد تا سره از ناسره قبل شناسایی باشد. در سال ۱۳۸۸ که انقلاب یمن شروع شد اسلامی بودن این قیام از حرکات وشعارها، ضدآمریکایی و ضدصهیونیست بودن از حمله به سفارت آمریکا و مردمی بودن از تظاهرات های میلیونی عیان بود.

آمریکا جهت حفظ منافع خود و همچنین امنیت رژیم صهیونیستی وعربستان برای حفظ حیاط خلوت خود و تامین امنیت یکی از شاهراه های نفتی جهان به نفع صهیونیست جهانی در سرکوب و به انحراف کشیدن انقلاب یمن نقش ایفا کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۱۱
عبدالرضا هادیزاده

امروز در کشور برخی تحلیل هایی دیده میشود که از روی ناآگاهی یا کم اطلاعی و بعضا از روی غرض  از صلح امام حسن(ع) تفسیر سازش در برابر مستکبران می کنند و می خواهند آن را دستورالعملی اسلامی جلوه دهند و بدون توجه و بیان شرایط صلح تحمیلی به امام حسن(ع) و نقش مردم وخواص در آن، درصدند تا از این طریق منافع خود را پیگیری کنند. ابتدا باید توجه داشت که هیچ کدام از معصومین ما در زندگی 250 ساله خود با حکومت ظلم وجور و طاغوت ساخت وپاخت نکرده واهل سازش به معنای همکاری با آنها که منجر به قوی شدن پایه های حکومت شان بشود نبوده اند. بلکه همکاری های آنها جهت قوت گرفتن دستورات اسلامی در جامعه و جلوگیری از انحراف های عمیق تر و کشته شدن مسلمانان بوده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۳ ، ۰۶:۱۲
عبدالرضا هادیزاده

این روزها صداهای آشنا وگاها نخراشیده ای به گوش میرسد. افرادی که به ظاهر از وضعیت موجود در سوریه تاسف میخورند برای داخل کشور، نسخه های نه چندان شفابخشی می پیچند. میگوینددر سال 88 سوتفاهمی بود چرا اینقدر این بحث را کش میدهید؟! آقای خاتمی هم زبان بازکرده است و میگوید بیایید دل هایمان را از کینه پاک کنیم. خاتمی اشاره ای نمیکند که بذر کینه را چه کسی کاشته است.مگرحمایت های خود او از طرح تقلب باعث کینه ورزی مردم نسبت به ایشان نشد. اگر حمایت های آقای خاتمی و سکوت خواص وفرمان شورش توسط همسر هاشمی رفسنجانی وموسوی وکروبی و میدان داری فرزندان هاشمی نبود آیا فتنه ای شکل میگرفت؟آیا هم وطنان ما کشته میشدند؟ آیا بازهم ماجرای کهریزک پیش می آمد؟ آیا نداآقاسلطان باز هم قربانی دسیسه فتنه گران میشد ویا امثال امیرحسام ذوالعلی و حسین غلام کبیری به شهادت میرسیدند؟ غافل از اینکه اگر این فتنه مدیریت نمیشد امروز در ایران هم مانند سوریه، هرفرد یک اسلحه به دست گرفته بود و به دنبال عقاید مخالف خودش میگشت تا با کشیدن ماشه ای او را از جلوی راه خود بردارد. فراموش کرده اند که بلندگوی صهیونیست ها شدندو نتانیاهو از آنها حمایت کرد و گفت امروز خط مقدم اسراییل در ایران جنبش سبز است، اوباما و سارکوزی هم در حمایتشان دم تکان میداند.

 



این سبزک ها برای خودشان یک پا، جاده بازکن امپریالیسم بودند. فتنه گران در کنار برج آزادی کمری چرخاندند و اسلام را برداشتند و فریاد جمهوری ایرانی زدند. تازه ایرانی ها راهم از هم جدا میکردند، آنهایی که ریش یا چادر داشتند را هم ایرانی نمیدانستند. بدون این که نگاه کنند و ببینند که بزرگانشان همه چند سانتی ریش دارند!  هرچه ریشی کنارشان می دیدند، میزدند. خودشان را خط امامی میدانستند و شعار نه غزه، نه لبنان میدادند، انگار فقط نوک بینی خود را دیده بودند و تفاوتی بین مرز جغرافیایی و مرز زمینی قائل نبودند. «ریگی» هم که حمایت کرد دست رد به سینه اش نزدند. بیانیه های موسوی پشت سر هم صادر میشد اما امان از یک اعلام برائت از صهیونیست ها وآمریکایی ها و وهابیون و ریگی و حرمت شکنان عاشورا. «آقای رقیب آرای باطله» هم سعی میکرد به لطایف الحیلی زنده ها را در فهرست کشته شدگان توسط حکومت بگنجاند،گاهی هم نحوه تجاوز به افراد را با ذهن پویای خود تشریح می کرد.

به نظامی تهمت زدند که بارها و بارها خودشان از صندوق های رای آن انتخاب شده بودند. بی غیرتی را تا جایی کشاندند که حرمت شکنان اباعبدا... را خداجو نامیدند. البته راست میگفتند. خدای آنها آمریکا بود و برای رسیدن به آن باید پرچم های حسین بن علی به آتش کشیده میشد تا خدایشان به آنها نظر لطفی بیاندازند.

گاهی با خود فکرمیکنم اگر موسوی و کروبی توبه کنند وبگویند که اشتباه کرده و از گذشته خود پشیمان هستند، شاید دیگر شایسته زندگی کردن ومردن به مرگ طبیعی هستند اما پس از این فکر، سوال بی پاسخی در ذهن تداعی میشود که چه کسی پاسخ خون های ریخته شده و سلب آسایش مردم وتهمت به نظام اسلامی و بی احترامی به امام و رهبری و رای مردم را میدهد؟؟

عده ای که در جلسات خصوصی خود میگفتند تقلب نشده هیچ گاه علنی به هواداران خود این موضوع را نگفتند  وباعث شعله ور شدن آتش فتنه شدند. اکبر گنجی از اعضای اتاق فکر جنبش سبز میگوید خاتمی و موسوی خوئینی‌ها در محافل خصوصی تقلب را رد می‌کنند. اما کاش این افراد علنی موضع میگرفتند تا تکلیف آن اقلیت حامیانشان مشخص شود.

اماجمله آخر خطاب به کسانی که خود را مذهبی وگاها انقلابی میدانند، بالاخص کسانی که لباس پیامبر(عمامه وعبا) به تن دارند: شما بزرگان که عمر خود را در تحصیل علم وایمان صرف کرده اید چه زمانی می خواهید از آن استفاده کنید؟اگر در مقابل بی حرمتی به عزای امام حسین واکنش نشان ندهید واعلام برائت نکنید چه تفاوتی با یک لامذهب دارید؟کل یوم عاشورا چه زمانی است؟سنگر شما درجبهه حق وباطل کجاست؟وظیفه مان در زمان غیبت چیست؟آیا به تکلیف خود عمل کرده ایم؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۱۹
عبدالرضا هادیزاده

 


در روز ولادت امام رضا(ع)رهبر معظم انقلاب از حرکت واقدامی در عالم دیپلماسی با عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند.هرچند معنا ومفهوم این عبارت برای کسانی که با اندیشه سیاسی ایشان آگاه هستند آشکاراست اما عده ای غافل با تحلیل هایی ناصواب به تحریف این سیاست پرداختند وحتی از آن به عنوان صلح امام حسن(ع) ،صلح حدیبیه وحتی جام زهریاد کردند.

البته با مطالعه تاریخی شرایط صدر اسلام  وشرایط امروز کشور می توان فهمید نه جبهه ی جمهوری اسلامی مانند زمان امام حسن(ع) از جمعیت وحمایت مردم خالی شده است ونه به دنبال بهتر شدن شرایط خود مانند صلح حدیبیه هستیم ونه شرایط اقتصادی ازسال 67 بدتر شده است که پای جام زهر به مساله بازشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۱۷:۰۱
عبدالرضا هادیزاده



اعضای سازمان مجاهدین خلق از ابتدای تشکیل خود به مطالعات کتب مارکسیستی لنین و کتاب های انقلاب کوبا و الجزایر پرداختند.به همین دلیل می­توان این سازمان را دارای اندیشه های التقاطی توصیف کرد که هم اسلام را قبول داشتند هم مارکسیست.

و در کنار همان اسلامی که خودشان آنرا تفسیر میکردند فساد اخلاقی و روابط نامشروع آنها نیز زبان زد است(از جمله میتوان به ازدواج نامشروع مسعود رجوی سرکرده­ی کنونی منافقین با همسر ابریشم چی اشاره کرد).

 در سال 1357 مسعود رجوی که به برکت انقلاب اسلامی از زندان آزاد شده بود با همکاری سایر مجاهدین به جمع آوری نیرو پرداخت و از سال 60 به بعد به اقدامات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی پرداخت. در این عملیات ها شهید رجایی ،شهید بهشتی و شهید باهنر و هزاران نفر از مردم جان خود را از دست دادند. مسعود رجوی که در ارتباط با بنی صدر هم بود پس از مقاومت های مردمی از ایران فرار کرد. پس از آن هم به همکاری رژیم بعث عراق پرداخت و در آخرین حمله مستقیم خود به ملت ایران پس از جنگ ایران و عراق شکست مفتضحانه ای خورد.

15 سال قبل بیل کلینتون(رئیس جمهور وقت آمریکا) نام سازمان مجاهدین خلق را در لیست تروریست ها قرار داد و امسال همسر بیل کلینتون(هیلاری کلینتون) وزیر خارجه آمریکا این سازمان را از آن لیست حذف کرد.

اما به راستی چرا آمریکا این عمل را انجام داد؟؟؟

به نظر میرسد آمریکا که در این 2 ساله ی اخیر تمام تلاش خود را کرده تا به جمهوری اسلامی فشار وارد کند حتی از شوراندن تروریست ها علیه ایران استفاده میکند تا ایران را به زانو در آورد.

این حرکت آمریکا نشان از ضعف او در مقابل ایران است چون در صورتی که با اعمال تحریم و فشار به اهداف خود میرسید دیگر خواهان این نمی­شد که با عدم نظارت بر گروهی تروریستی مانع از پیشرفت های ایران شود.

البته توجه به این نکته ضروری است که این سازمان قبل از حمله آمریکا به عراق توسط آمریکا در لیست تروریست ها قرار میگیرد تا هر گونه اقدام علیه امنیت و نیروهای آمریکایی را به اسم مبارزه با تروریسم از بین ببرد و پس از اینکه آمریکا از عراق بیرون میرود نام این سازمان هم از لیست تروریست ها خارج میشود زیرا میخواهند منطقه ی خاورمیانه و به خصوص ایران و عراق در آرامش نباشند.

این گروه از لیست تروریست ها خارج شد اما چه کسانی جواب خون هزاران عراقی و بیشی از 12000 ایرانی را که توسط این سازمان کشته شده اند را میدهد!

چه کسی ضمانت میدهد که این گروه متلاشی شده با پیشرفت های علمی امروز با یکدیگر هماهنگ نشوند و اقدامات خود را از سر نگیرند!

و سؤالهای فراوان دیگر که پس از این اقدام سیاسی(نه حقوقی)آمریکا در ذهن انسان می آید!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۹
عبدالرضا هادیزاده

مردم هر کشوری برای نظام سیاسی کشور خود اصول مشخصی را بر اساس نوع جهان بینی شان قبول دارند.

مثلا کشورهای غربی با پذیرفتن اومانیسم حاکمیت انسان بر انسان را پذیرفته اند، یا کسانی که خود را به عنوان یهود می شناسند معتقدند قوم برتر هستند و حق حاکمیت جهانی دارند.

در کشورهای اسلامی هم مردم مسلمان دارای جهان بینی توحیدی هستند وبه دنبال حاکمیت اسلام بر خودشان می­باشندهر چند سال های متمادی از ان دور بوده اند وحکومت های فاسد و دست نشانده­ی غربی مانع اجرای قوانین اسلام شده اند اما مردم از هر لحظه فرصت پیش آمده استفاده کرده و خواسته خود را در مورد اسلام خواهی و اجرای قوانین اسلام ابراز داشته اند.

برای اینکه بتوان مشروعیت یک نظام سیاسی را زیر سوال برد باید اصول پذیرفته­ ی آن نظام را به چالش کشید.

غرب با استفاده از اصل فوق درصدد است تا از طرفی مشروعیت یک نظام سیاسی اسلامی را زیر سوال ببرد  وباعث سرنگونی نظام اسلامی ومانعی بر سر راه تشکیل حکومت های اسلامی بشود و از طرفی هم با به سخره گرفتن مقدسات اسلام وزیر سوال بردن آن ذهنیت زشتی از اسلام ومسلمان در ملت های دیگر ایجاد کند.

نمونه هایی از این بی حرمتی ها در گذشته وحال شاهد بوده ایم. به عنوان مثال:

1)توهین های سلمان رشدی به قرآن کردیم در کتاب آیات شیطانی که امروز شاهد تیراژ 50میلیونی آن در آمریکا هستیم وغرب پس از حکم ارتداد سلمان رشدی که توسط امام راحل صادر شد سفرای خود را از ایران خارج کرد(هرچند خودشان پس از یک ماه بازگشتند)

2)انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام در مجلات خود وساخت فیلم های موهون

3)حمایت از کسانی چون اکبرگنجی که منکر وجود امام زمان و آسمانی بودن کتاب قرآن شد(این شخص جزو اتاق فکر جنبش سبز نیز بود)و خوانندگان مرتد که به مقدسات اسلامی توهین کرده اند.

4) و آخرین حرکت غرب ساخت فیلم ضدپیامبر(ص)که خروش جهان اسلام را در پی داشت وباعث کشته شدن صدها مسلمان در اعتراض به این فیلم شد.

حرکات رذیلانه فوق و هزاران عملکرد زشت دیگر ازجانب آمریکا ورژیم صهیونیستی نشان می­دهد آنها در مقابل بیداری اسلامی قد علم کرده اند اما طرح های آنها یکی پس از دیگری به شکست می خورد وملت های مسلمان نشان داده اند اگر غرب در مقابل دینشان بایستد آنها در مقابل تمام دنیایشان خواهند ایستاد. نمونه­ی اخیر آن حمله­ی ناتو به لیبی برای به اصطلاح همکاری بامردم انقلابی بود که می­خواست مردم لیبی را به خود وابسته کند اما مردم لیبی در جریان توهین به پیامبر اسلام به سفارت آمریکا حمله کردند وچهار دیپلمات آمریکایی را به هلاکت رساندند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۰
عبدالرضا هادیزاده