رقعه

رقعه زمانی زندگی خود را شروع کرد که صاحبش اولین ساعات از بیست و سومین بهار زندگی خود را پشت سر گذاشته است. رقعه آمده تا در کنار یکدیگر وارد مرحله ای جدید از زندگی شویم.
رقعه اهل تحرک است چون به این سخن استاد صفایی حایری اعتقاد دارد که «کفر متحرک به اسلام می رسد ولی اسلام راکد پدربزرگ کفر است ....»
رقعه در انتظار دیدن تمدن اسلامی و نابودی استکبار و صهیونیسم است. رقعه معتقد است در زمان غیبت حسین(ع)، اطاعت از مسلم واجب است.

مقاومت، درسی از صلح تحمیلی امام حسن(علیه السلام)

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۱۲ ق.ظ

امروز در کشور برخی تحلیل هایی دیده میشود که از روی ناآگاهی یا کم اطلاعی و بعضا از روی غرض  از صلح امام حسن(ع) تفسیر سازش در برابر مستکبران می کنند و می خواهند آن را دستورالعملی اسلامی جلوه دهند و بدون توجه و بیان شرایط صلح تحمیلی به امام حسن(ع) و نقش مردم وخواص در آن، درصدند تا از این طریق منافع خود را پیگیری کنند. ابتدا باید توجه داشت که هیچ کدام از معصومین ما در زندگی 250 ساله خود با حکومت ظلم وجور و طاغوت ساخت وپاخت نکرده واهل سازش به معنای همکاری با آنها که منجر به قوی شدن پایه های حکومت شان بشود نبوده اند. بلکه همکاری های آنها جهت قوت گرفتن دستورات اسلامی در جامعه و جلوگیری از انحراف های عمیق تر و کشته شدن مسلمانان بوده است.

پس به کار بردن کلمه سازش در فرهنگ اسلامی، که اصل درآن مقاومت در برابر زیاده خواهی و بی عدالتی است چندان درست به نظر نمی رسد. در تاریخ آمده است که امام حسن(ع) قبل از اینکه بخواهند حرفی از صلح بزنند ابتدا معاویه را به بیعت با خود دعوت کردند و وقتی این دعوت ایشان با پاسخ منفی روبه رو شد، مردم را به مقاومت دعوت کردند و خطبه آتشینی در دعوت مردم به مقابله با معاویه ایراد کردند و همچنین فرمودند: “آگاه باشید! معاویه ما را به کاری فرا خوانده که در آن نه سربلندی هست و نه انصاف، اگر داوطلب مرگید سخن او را به خودش برگردانیم و با زبانه‌ی شمشیر، او را به محاکمه خدایی بکشیم و اگر خواستار زندگی می باشید، پیشنهاد او را بپذیریم و خشنودی شما را جلب کنیم؟ ” این صحبت ها نشان میدهد امام پس از دعوت کردن معاویه به بیعت با خودش، راهی جز جهاد را برتر نمیداند و از این رو است که معتقد هستیم اصل در اسلام مقابله با مستکبران است.

اما شرایط زمان و تبلیغات گسترده دستگاه اموی که باعث مخلوط شدن حق و باطل شده بود خواص و توده های مردم را دچار تحلیل اشتباه کرد. بعضی در مقابل تهدیدهای معاویه قافیه را باختند و برخی با تطمیع های او به ولایت پشت کردند و عده ای زمینی بودن و زندگی بدون دردسر دنیوی را انتخاب کردند واینگونه شد که دوسوم سپاه امام از هم پاشید و مردم و خواص دچار اختلاف شدند. اما این عدم همراهی مردم و فشار آنها بر امام حسن(ع) برای پذیرش صلح نامه و همچنین نبودن شخصیت هایی که عمارگونه مردم را به پیروی از امامشان دعوت کند هم، باعث نشد که امام با زیاده خواهان سازش کند بلکه صلح نامه ای را نوشتند و امضا کردند که هر کدام از بندهای مفاد آن، بیان کننده ظلم ها و دورویی های دستگاه بنی امیه بود وماهیت دشمن را افشا میکرد.

علاوه بر عدم مماشات با مستکبران درس دیگری که میتوان از این صلح نامه تحمیلی گرفت این است که دشمنان اسلام هیچ گاه به وعده های خود پایبند نیستند و جز با نابودی جریان اسلام ناب دست از خدعه های خود نمیکشند. معاویه برخلاف صلح نامه، نه برسیره پیامبر عمل کرد و نه پس از خود حکومت را به امام واگذار کرد همچنان که برخلاف مفاد دیگر آن مانع رسیدن بخشی از مالیات ها به امام شد و آشکارا بر روی منابر حضرت علی(ع) را لعن میکردند. امروز که تقابل جبهه کفر و اسلام به اوج خود رسیده و اسلام در حال پیروزی بر انواع حیله های یزیدیان است برخی افراد و جریان های سیاسی امروزی از صلح امام حسن درس صلح می گیرند و نمی بینند که نتیجه همراهی نکردن با ولی خدا چیزی جز حاکمیت طاغوت و یزیدیان و جام زهرخوردن اولیا الهی و کشته شدن بهترین فرزندان امت اسلام است.

با خواندن این بدذاتی ها در تاریخ و به خصوص در جریان صلح امام حسن باید درس مقاومت مردم وخواص را گرفت نه اینکه چون برخی مسئولین فریاد بزنیم که امروز وقت آن است که پرچم صلح حسنی را به اهتزاز درآوریم!

صلح می تواند در شرایطی بهترین راه باشد اما آن زمانی است که خواص و مردم به وطیفه خود عمل نکرده و رهبر جامعه را تنها گذاشته باشند.

این در حالی است که اگر مردم ایران تحمل سختی ها و خیانت های دشمنان را نداشتند36 سال در برابر انواع توطئه ها مقاومت نمی کردند و با گذشت همه ی این سال ها مشارکت های گسترده در راه پیمایی ها و انتخابات ها را به رخ جهان نمیکشیدند.

 این نکته را هم باید به یاد داشته باشیم که صحبت از صلح فقط باید از زبان حاکم و ولی جامعه اسلامی شنیده شود نه اینکه دیگران به جای عملکرد عمارگونه تئوری صلح و سازش را پرورش دهند که طرح مبحث صلح  توسط کسانی غیر از امام مسلمین خیانت به اسلام است.

و درآخر این جمله امام راحل در مورد صلح امام حسن(ع) را به خود یادآوری می کنیم که فرمودند: “قصه‌ی امام حسن و قضیه‌ی صلح، این هم صلح تحمیلى بود؛ براى اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنى آن اشخاص خائنى که دور او جمع شده بودند، او را جورى کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلى بود. این صلحى هم که حالا به ما می‌خواهند بگویند، این‏ است‏. بعد از این که صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرف‌هایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردی‌که آن قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله‌گر درست شد، این ما را هدایت می‌کند به این که نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.”

مردم انقلابی ما هرگز نخواهند گذاشت در تاریخ بنویسند امام خامنه ای تنها ماند و مجبور به پذیرش صلح نامه شد…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۱۰
عبدالرضا هادیزاده

صلح امام حسن(ع)

صلح تحمیلی

نظرات  (۱)

سلام بر رضای عزیز

پاسخ:
سلام بر سید بزرگوار

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی