رقعه

رقعه زمانی زندگی خود را شروع کرد که صاحبش اولین ساعات از بیست و سومین بهار زندگی خود را پشت سر گذاشته است. رقعه آمده تا در کنار یکدیگر وارد مرحله ای جدید از زندگی شویم.
رقعه اهل تحرک است چون به این سخن استاد صفایی حایری اعتقاد دارد که «کفر متحرک به اسلام می رسد ولی اسلام راکد پدربزرگ کفر است ....»
رقعه در انتظار دیدن تمدن اسلامی و نابودی استکبار و صهیونیسم است. رقعه معتقد است در زمان غیبت حسین(ع)، اطاعت از مسلم واجب است.



مطالب موبایلی
۱۹۶KB


حالا که با شکایت کارفرمای معدن طلای آق دره در استان آذربایجان مساله حکم شلاق و جزای نقدی برای برخی کارگران معترض آن معدن بر سر زبان ها افتاده است ذکر دو نکته ضروری به نظر میرسد:


۱. باید توجه کرد که این شلاق، شلاق بی تدبیری دولت بر پیکره نحیف اقتصادداخلی است و متهم اول این رخداد دستگاه ها و مسولان اجرایی و اقتصادی کشور هستند، چرا که اگر طی سال های گذشته به جای جست وجوی راه حل مشکلات اقتصادی در وین و ژنو و نیویورک به دنبال راه حل بومی بر اساس نقشه راه اقتصادمقاومتی بودند امروز حداقل، شاغلان، امنیت شغلی داشتند اما متاسفانه نه تنها وضعیت اشتغال بیکاران ما بهبود نیافته که هر از چندگاهی خبری از تعطیلی، تعلیق و یا تعدیل نیروی کارخانه های موجود نیز به گوش میرسد...

۲.جریان های مختلف باید به این مهم توجه داشته باشند که در صورت زیرسوال بردن حکم دادگاه بدون اطلاع از جوانب پرونده، به هرج و مرج بیشتر در کشور و زیرسوال رفتن سیستم قضایی کمک کرده اند و علت العلل این مشکلات فراموش میشود.طی سالیان گذشته خبرهای اعتراض های مدنی و آرام برخی کارگرها در گوشه وکنار کشور به گوش میرسد اما هیچ گاه به چنین رخدادی ختم نشده است، پس مشخص است که با توجه به داشتن شاکی‌های خصوصی در این قضیه، مساله با مسایل دیگر متفاوت است.

به نظر میرسد جریان های معارض و ناآگاه در روزهای آینده فضاسازی رسانه ای علیه نظام را ترتیب دهند

و ازآنجا که این اتفاق در منطقه ترک زبان نیز اتفاق افتاده است مساله را حیثیتی جلوه دهند و مناطق ترک نشین را به رویارویی با نظام تشویق کنند...

باید هشیارانه وبا دقت به مساله نگریست تا آب به آسیاب دشمن ریخته نشود...



پی‌نوشت:

۱. امام امت95.2.8 :

 یک مسئله مسئله‌ی امنیّت شغلی کارگر است؛ اگر ذهن کارگر مشغول باشد که آیا فردا در این کارگاه خواهد بود یا نه، دستش به کار نمیرود؛ باید امنیّت شغلی به وجود بیاید؛ این هم راه‌هایی دارد، این هم باز از مسئولیّتهای مسئولین گوناگون دولتی و مدیران و کارفرمایان و دیگران است.

۲. امام امت 75.3.20 :

من به طور کلى معتقدم زیر سؤال بردن قوه قضاییه در یک کشور، نقطه شروع فساد در آن کشور است. بنابراین نباید قوه قضاییه را زیر سؤال برد، نه این که قوه قضاییه همیشه درست عمل مى کند یا همه آدمهایش درستند یا همه کارهایش درست است؛ نه، یقینا در قوه قضاییه تخلفاتى وجود دارد. با این که نمى خواهم بگویم کلا قوه قضاییه بى عیب یا بى اشکال است یا همه آدمهایش خوبند، اما همه موظفند پیکره قوه قضاییه را به رسمیت بشناسند؛ ملاحظه کنند و آن را زیر سؤال نبرند. اگر قوه قضاییه زیر سؤال برود، هر مجرمى مى تواند با دستاویزى، از بار مؤاخذه و محاکمه فرار کند و دیگر نمى شود کسى را تعقیب کرد. بنابراین در مقابل حکم دادگاه همه باید تسلیم باشند.

رقعه در تلگرام


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۵
عبدالرضا هادیزاده

مطالب موبایلی
۳۳۵ کیلوبایت


پیش از عصر تلگرام تنها افرادی که حس دغدغه مندی و دانستن و فهمیدن در آنها سو سو میزد به سراغ مطالعه میرفتند...

شما در یک مهمانی خانوادگی اقلیت صاحب فکر و مطالعه داشتید و اکثریت بدون مطالعه...نه صاحب فکر فخر فروشی میکرد و نه افراد عام بی مطالعه ادعای دانستن زیاد داشتند...افراد با ذهن های نسبتا خالی از مفاهیم و گزاره ها، در درون به ندانستن خود آگاهی داشتند، هرچند شاید جرات گفتن «ما نمی دانیم» و «روح جست و جوگری» برای دانستن را نداشتند اما جای شکرش باقی بود که کمتر در مقابل اهل علم جرات حکم صادر کردن داشتند چون به ندانستن خود واقف بودند...

در عصر پساتلگرام این دسته از افراد از روی تفریح عکس نوشت های جذاب را میخوانند و ساعت ها محتواهای بسیاری را که نویسنده مشخصی ندارد مطالعه میکنند چه بسا حجم مطالب خوانده شده آنها در روز به یک کتاب برسد! 

انباشت داده ها در ذهن باعث میشود که «سندروم خود آگاه پنداری» این افراد ترشح کند. حالا گزاره آنها به «من میدانم» عوض شده اما در واقع به مصداق «آن کس که نداند و نداند که نداند» تبدیل شده اند وکمتر حاضر به شنیدن و قبول کردن نظرات مخالف و علمی هستند چون فکر میکنند بیشتر از دیگران مطلع اند...

حالا در مهمانی ها فرد صاحب ارج و مقام کسی است که در گروه ها و کانال های بیشتر ، اطلاعات صحیح و غلط و دست و پاشکسته بیشتری در دست داشته باشد و چه فخرفروشی ها که نمیکند! حالا اهالی اندیشه و علم بیش از پیش گوشه نشین شده اند چرا که مخاطبان آنها کسانی هستند که در «جهل مرکب»اند...این همان تلگرامیزه شدن است، معجونی از سطحی نگری، خودآگاه پنداری و تنبلی بیشتر در مطالعه.

احتمالا «عصر تلگرام»  ابتدای گسترش شکاف بین نخبگان جامعه و مردم و دوری بیشتر از «عصراندیشه» خواهد شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۰۲:۲۹
عبدالرضا هادیزاده

 

بزرگترین جمعیت شیعه بعد از ایران در جمهوری آذربایجان حضور دارد. از جمعیت نزدیک به ده میلیونی این کشور همسایه، حدود ۸۵درصد را شیعیان تشکیل دادند. بعد از حدود پنجاه سال از جداسازی آذربایجان از ایران نفت کشف شد و خاندان های یهودی وارد این کشور شدند تا از نفت این کشور استفاده کنند. می توان یکی از سرمایه های عظیم در تشکیل رژیم صهیونیستی را در درآمد نفتی باکو جست و جو کرد.

سلطه شوروی بر آذربایجان بعد از جداشدن از ایران، در حقیقت سلطه یک جمعیت یهودی بود، چرا که لنین و تروتسکی و رهبران این کشور را یهودیان و وابستگان به یهود تشکیل میدادند و این سلطه همراه بود با کشتار علما و مردم شیعه ی این منطقه و اخراج آنها از آذربایجان به مناطق دیگر.

مردم روزانه هجده ساعت در این منطقه کار میکردند و در مقابل ۵۰ گرم نان دستمزدشان بود! نه به این معنی که در مکان های دیگر شوروی وضعیت ایده آل بود اما میتوان به جرات گفت که شرایط آذربایجان سخت گیرانه تر بود.

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آذربایجان هم تحت تاثیر امواج انقلابی قرار گرفت، تا جایی که نام پیامبراسلام که از جامعه آذربایجان برچیده شده بود و نامی دون شان تلقی میشد دوباره رونق گرفت و اسلام خواهی دوباره جان گرفت. شوروی ها به سرعت کمیته ای برای جلوگیری از اسلام گرایی تشکیل دادند. در سال۱۹۹۱ قیام مردم آذربایجان با در دست داشتن عکس امام خمینی شروع شد ولی انقلابی که صورت گرفت توسط رژیم صهیونیستی مصادره شد و صهیونیسم دانشگاه ورسانه و دستگاه های اطلاعاتی را به دست گرفت.

فروپاشی شوروی و مستقل شدن آذربایجان باعث شد تا کشورهای مختلف تمام تلاش خود را به کار بگیرند و به هم سانی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی این کشور با کشور متبوع خود دست بزنند. انگلیس وآمریکا و رژیم صهیونیستی به شناسایی جوانان وزنان دست زدند و آنها را به کشورهای خود بردند و آموزش های فکری و فرهنگی و علمی خود را به آنها دادند.

در همان زمان مقام معظم رهبری به مسیولان وقت میگویند که چند هزار آذری را به ایران دعوت کنند و در ایران تحصیلات و آموزش بدهند. چرا که ایران و آذربایجان ویژگی های مشترک اسلامی-ایرانی دارند ولی متاسفانه تکنوکرات های وقت، لبخند می زنند و این مساله را نادیده میگیرند. امروز این کشور اسلامی پخش اذان از مناره های مساجد را ممنوع میداند، همان گونه که حجاب و نمادهای دینی را ممنوع کرده است، رژه همجنس بازان را ترتیب میدهد و بیش از شصت درصد نفت خود را به صهیونیسم می فروشد و مواد شیمیایی این رژیم کودک کش را تهیه میکند. امروز در آذربایجان کسانی را که فعالیت سیاسی و دینی داشته باشند به جرم جاسوسی برای ایران دستگیر میکنند و در شکنجه خانه های خود پذیرایی می کنند. اگر شهروند آذری به زیارت امام رضا(ع) در ایران بیاید از شغل خود اخراج میشود چرا که شاید بوی خمینی بدهد! و این مظلومیت شیعه در کشور دیوار به دیوار ما، بی ارتباط با لبخند تکنوکرات ها نیست. حالا صهیونیسم کری خوانی میکند که یک تل آویو امن در مرزهای ایران داریم و آن هم باکو است.

 اگر با ارتباط با ملت آذربایجان پس از فروپاشی شوروی، «ایرانی» را بیشتر به آنها میشناساندیم امروز مرزهای ساختگی رسانه هایشان سست تر میشد. رسانه هایی که محال است طلوعی غروب بشود و علیه ایران و شیعه مطلبی ننویسند، این درحالی است که ملت مظلوم آذربایجان حق ندارند از فرهنگ شهادت صحبت کنند چرا که جرم است و باید به ازای آن زندانی بکشند.

اما فرهنگ تشیع در آذربایجان زنده است چراکه اگر زنده نبود قوانین رسمی منع حجاب اسلامی و نماداسلامی می توانست اجرایی شود و یا رژه همجنس بازان بدون اعتراض و درگیری خیابانی برگزار شود. در اوج گرفتن حرکت های اسلامی در آذربایجان شکی نیست. در ارتباط با قیام و مقاومت مردمان آذربایجان احادیث زیاد و معتبری هم داریم و این وعده های صادق نوید داده اند که مقاومت ایران و یمن و آذربایجان از علایم ظهور خواهد بود. اما بی پناهان آذربایجان نیاز به کمک دارند، نه کمک نظامی بلکه کمک های فکری و فرهنگی برای ترویج اسلام ناب در این منطقه تا پادزهری باشد علیه دلارهای نفتی عربستان و کویت وامارات در ترویج وهابی منشی و سلفی گری در این شیعه خانه.

امیدوارم سفر آیت الله نوری همدانی شروعی باشد بر بیداری بیشتر مسیولین کشورمان و مایه برکت شود برای بیداری اسلامی آ‌ذربایجان....

----------------------------------------------------------------------

رقعه نامه اول: مواد خام مطالب بالا مربوط میشود به سخنرانی یکی از شهروندان جمهوری آذربایجان در اردوی اتحادیه امت واحد،سال ۹۲...

رقعه نامه دوم: پای دل و جان به خاطر معصیت از پیاده روی اربعین جا ماند اما دوست خوبی که سعادت پیاده روی داشت به نیابت از من عمود ۸۹۰ تا ۸۹۱ را دعاگویان طی کرد...با خوبان نشستن بی اجرت نبوده است. سوغات دل چسبی بود...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۲:۴۲
عبدالرضا هادیزاده

از بین الحرمین که به سمت حرم ابوالفضل العباس حرکت کنی زیر گنبد طلا، نوشته است «السلام علیک یابن امیرالمونین»... اینجاست که احساس غرور میکنی که در جوار فرزند مردی خیبری قدم می زنی...از بازرسی ها که بگذری جشمت به ایوان طلای حضرت می افتد، ایوان طلای سقای کربلا بی شباهت به ایوان پدرش نیست...

انگار همه چیز این مرد حیدری است...

قبل از این که کربلایی بشم همه میگفتند حرمین شریفین خیلی خلوته و به راحتی می تونی کنار ضریح بنشینی و عقده گشایی کنی... وقتی از خلوت بودنش شنیدم هم خوشحال شدم و هم ناراحت. ناراحتی برای اینکه چرا باید حرم پاکترین و مخلص ترین های عالم خلوت باشه و مردم دنیا از این سرچشمه زلال بی بهره، وخوشحال از اینکه کار ضریح می شینی و یک دل سیر با آقای حودت صحبت میکنی...

برای اولین بار که کنار درب ورودیضریح حضرت ابوالفضل(ع) ایستادم و سلام دادم بیشتر دلم گرفت چون اونقدرها هم که میگفتند کنار ضریح خلوت نبود، نقشه های قبل از سفرم را نقش بر آب دیدم و اولین گلایه هم، همین شد...

در همین فکر بودم که خادم حضرت عباس صدا زد... گفت این خانمی که روی ویلچر نشسته قصد رفتن کنار ضریح را داره، کمک میکنی؟ قبول کردم خواستم حرکت کنم که خادم گفت از در کناری وارد شو. علت را که پرسیدم گفت این طرف مسیری برای ویلچری هاست که  خیلی خلوته و به راحتی میتونن زیارت کنن. نمی دونستم چی بگم...یه مادری که نمیشناختم بهانه ای شده بود تا از قسمت جداشده ی ضریح که معمولا هم خلوته برای اولین زیارتم وارد بشم...یعنی چیزی بالاتر از اون چه که آرزو داشتم...

قبل از رسیدن به حرم، این مادر مهربون مدام دعا میکرد ومن را شرمنده تر میکرد...ازش خواستم برای همه جوون هامون دعا کنه تا عاقبت به خیر بشن... گفتم برای فرج آقا و سلامتی رهبرمون هم دعا کن مادر...

رسیدیم کنار ضریح...حالا من موندم و ضریح و تنهایی.... عباس جان نگذار ما شرمنده ولایت بشیم، تو خوب می فهمی شرمندگی کمر شکنه....

واین بود اولین رزق ابوالفضلی ما از دست بی دست کربلا... امیدوارم همه دوستان خوبم به خصوص جادی هایی که کربلا نرفتن به همین زودی ها مشرف بشن که توصیفش در قلم نمی گنجه...

تاسوعا هم تمام شد...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۳
عبدالرضا هادیزاده

درحاشیه ی مذاکرات لوزان هیات سعودی با جان کری دیدار میکند تا مراتب ترس و نگرانی خود را به اطلاع اعلی حضرتشان برساند. ترس از اینکه مبادا در قبال نابودی صنعت هسته ای ایران، تحریم ها برداشته شود. چرا که اگر تحریم ها برداشته شود و ایران فروش نفت خود را از مقدار کنونی به سه تا چهار برابر برساند و به راحتی پول آن را دریافت کند، شرایط منطقه برای آنها سخت تر میشود. مبادا پول های نفتی ایران به لبنان و سوریه و عراق و یمن و... برسد و کارزار به نفع گفتمان مقاومت بیش از پیش به پیروزی برسد. اندیشه ای که شاید نتانیاهو هم از آن نگران بود: شاید با برداشته شدن تحریم ها کمک های نظامی و مالی به حزب الله و سوریه کار را برای او دشوارتر از پیش کند. یک بعد دیگر نگرانی آنها این بود که برداشته شدن تحریم ها باعث می شود تا رو دررویی مردم و نظام و افزایش نارضایتی ها که همه در خدمت هدف بزرگتری به نام براندازی بود را دچار اختلال کند.

اما آمریکا با مشاوره و همکاری های عبری-عربی برای این نگرانی ها چاره های فراوان جست و جو کرده بود.

دو نمونه از راه کارهایی که برای رفع این نگرانی اندیشیده شد عبارتند از:

یک: تحریم مجدد تسلیحاتی و نظامی ایران که در قطع نامه ی ۲۲۳۱ شورای امنیت به آن اشاره شد. با این بند قطع نامه به دنبال راحت کردن خیال صهیونیست ها وسعودی ها از توسعه موشک های ایران است.(زهی خیال باطل)

تفاوت این قطع نامه با موارد مشابه قبلی در این است که این قطع نامه ضمیمه توافق وین است و نقض آن باعث نقض توافق و بهانه ای برای برگشت تحریم ها خواهد بود. متاسفانه هیچ سندی در مورد اینکه نقض تحریم موشکی به بازگشت پذیری تحریم ها ربطی ندارد در دست نیست. به جز صحبت های دکترعراقچی!! که البته ایشان هم برای این صحبت خود به سند رسمی توافق استناد نمیکنند و آن را توافقی شفاهی پشت میزهای مذاکره میداند.

دو: حجم صادرات نفتی ایران قبل از تحریم بین دو تا سه میلیون بشکه نفت در روز بوده است، البته نفت با قیمت صد تا صدوبیست دلار. پس از تحریم به دلیل محدودیت های بانکی و نفتی، حجم فروش نفت به یک سوم کاهش پیدا کرد.

حالا اگر امروز بنا به برداشته شدن تحریم نفتی ایران باشد باز هم پول دریافتی ما بیشتر از شرایط تحریم نمیشود. چرا که فروش سه میلیون بشکه نفت با قیمت ۴۰و۵۰ دلار در پساتحریم برابر است با فروش یک میلیون بشکه نفت با قیمت صد تا صدو بیست دلار در شرایط تحریم!!

بگذریم از اینکه بازار جهانی نفت بعد از رفع تحریم نفتی ایران با یک شوک مواجه میشود که خودش هم باعث پایین آمدن مجدد قیمت نفت میشود.

می توان به این ابتکار عمل آمریکایی ها طرح نئوتحریم گفت، که هرچند عملا تحریم نداریم اما وضعیت از حالت تحریم بدتر هم شده است، چون در شرایط تحریم پول نفت ایران در جایی بلوکه میشد و اندک امیدی سوسو میزد که شاید این پول به ما برگردد اما با این وضعیت، حتی پول مسدود شده ای هم وجود نخواهد داشت.

از طرف دیگر دولت ایران بیشتر تحت فشار قرار میگیرد تا تعهدات خود را مو به مو انجام دهد وبهانه های آژانس در بازدید از مراکز به اصطلاح مشکوک را مرتفع کند چون در صورت ناراضی بودن طرف غربی تحریم ها برمیگردد و ایران می ماند با فروش نفت ۴۰ دلاری و امیدهایی که در جامعه ناامید شده، همراه با تاسیسات بی جان اراک و فردو و نطنز، تاسیساتی که دیگر برگ برنده نیستند!

امام امت: گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده‌ی نقد که میدهد ــ وعده‌ی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند.1394.01.20


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۲:۵۵
عبدالرضا هادیزاده

کتاب هایی که جهان بینی شان تا نوک بینی است و هر چیز را با معیار شکم خودشان می سنجند. کتاب هایی که با فکر و ذهن یک اومانیست لیبرال یا یک سوسیالیت نوشته شده است. کتاب هایی که افراد بیگانه با هویت اسلامی ایرانی آن را قلم زده اند...

همه اینها آنقدر روح انسان را فرسایش میدهد که خدا می داند... باید کمی از حضرت ایوب صبر وام بگیری تا در مسیر جا نزنی...

کتاب های رشته خودمان را میگویم. البته بعضی شان را. علوم انسانی است و هزار درد ... حالا اینها را اضافه کنید به هوای معتدل این روزها...احساس میکنی زیر بمباران فکری فرهنگی دشمن هستی...البته پدافند ما قوی تر است....

 غذای چرب که میخوری باید کمی آبلیموی ترش هم حواله اش کنی تا راه نفس را باز کند و چربی را بشورد، این شده حکایت این روزهای من...

بفرمایید کمی آبلیموی طبیعی:

 چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می آورد، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با آمریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می کنند، این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست(صحیفه امام-جلد۲۱-صفحه۳۲۷)

اگر تمام جهان علیه من قیام کند دست از حق و حقیقت برنمی دارم، من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می افتد ندارم.من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.(صحیفه امام-جلد۲۱-صفحه۳۳۱)

من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری میکند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت وپول و فریب را نگیرد.(صحیفه امام-جلد۲۱-صفحه۱۹)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۹
عبدالرضا هادیزاده

گاهی دلت فقط با ایوان نجف آرام میگیرد. دست نمیرسد اما دل میخواهد....

 بیچاره دل جغرافیا سرش نمیشود...

آرزو میکنی هیچ کجا را نبینی اما ایوان مولا را دوباره ببینی...

چه دارد، آنکس که حب امیرالمومنین ندارد و کجا را دیده است آنکس که حرم علی را ندیدست...

اشهد ان علی ولی الله...دلتنگ سحرهای حرم شده ام...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۱
عبدالرضا هادیزاده

به صورت کاملا تصادفی با یک شهروند عربستانی در واتس آپ رو به رو شدم.(البته نه از نوع تصادفی دیدار دکتر ظریف با شیطان بزرگ!) چند عکس از فاجعه منا برای او فرستادم که تصاویر دردناکی هم بود.

پاسخ او این بود: لا حول ولا قوه الا بالله، الله یرحمهم.

با کلی دست و پا زدن چند خطی عربی با هم گفت و گو کردیم.(به صورت چت)

گفتم: کسی هست که انتقام اینها را بگیره؟

گفت: سعودی انتقام میگیره.

با تعجب پرسیدم: سعودی خودش قاتله یا منتقم؟

چه شباهتی. اون هم تعجب کرد و گفت: سعودی قاتل نیست، سعودی مسلمونه، من مسلمونم. و شروع کرد به اشهد خوندن تا باورم بشه مسلمونه!! اشهد ان لا اله الا الله وان محمد رسول الله

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۴ ، ۰۱:۴۶
عبدالرضا هادیزاده

اوایل انقلاب بعضی افراد که با تفکر امام خمینی(ره) فاصله داشتند در راه مبارزه برای کسب قدرت توان ایستادگی در مقابل مردم را نداشتند و نهایتا یا مانند بنی صدر با چهره زنانه از کشور فرار کرده اند، یا همچون گروهک منافقین در دامن صدام وآمریکا به زندگی خود ادامه دادند، یا چون گروه های کمونیستی به زباله دان تاریخ رفتند. این موج طرد شدن از بدنه مردمی باعث شد گروهی که با راه امام زاویه داشتند  در پرده ای از نفاق به راه خود ادامه دهند تا در زمان مناسب بتوانند به عنوان مار در آستین زهر خود را بریزند.

بعد از رحلت امام نیز آشکارا اعلام کردند که در زمان ایشان هم نظرتان مخالفی داشتند ولی جرات گفتن آن را به خود نمی دانند! در تریبون های مختلف سعی کردند کلمات قرآنی که به وسیله امام به فرهنگ سیاسی مردم وارد شده بود را همراه با امام دفن کنند. کلمات قشر آسیب پذیر، مقام معظم رهبری، قدرت های جهانی و... جای کلماتی چون مستضعفین و امام و استکبارجهانی را گرفتند و خاطرات جعلی درست کردند.

بعد از رحلت حضرت امام یعنی در زمان دولت کارگزاران سازندگی به راحتی به لیبرال بودن خودشان افتخار کردند و با پذیرش برنامه های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مسیر ادغام در اقتصاد لیبرال را هموار کردند تا به خیال خودشان بتوانند شکم مردم را سیر کنند، غافل از اینکه تن دادن به این اصول نه تنها شکم را سیر نمیکند بلکه شرف انسانی را هم به باد میدهد که شاهد مثال آن ایجاد تورم 49٪ درکشور است. زمانی که نه تحریم بودیم و نه انرژی هسته ای داشتیم تا بهانه تورم بدانیم، وضعیت اقتصادی کشور فاجعه بار شد. این موارد را بگذاریم کنار نامه امام درعزل مرحوم منتظری که علت عزل ایشان را این می دانند که کشور را به دست لیبرال ها می دهند!!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۰۱:۴۹
عبدالرضا هادیزاده

توفیق شد تا با چند نفر از دوستان پای فیلم مجیدمجیدی بشینیم و ببینیم این فیلم پرفروش چه حرفی برای گفتن داره. وارد سالن که شدیم جا برای نشستن هر شش نفرمون کنار هم نبود و ناچارا، من با یکی از دوستام که البته خیلی هم تیپ جمع نبود کنار هم نشستیم و بقیه بچه ها هم ردیف جلو. چون من از این دوستم خواستم بریم سینما و این فیلم را ببینیم کلی ترس داشتم که نکنه فیلم بهش نچسبه و خلاصه منم خجالتش را بکشم. به خصوص اینکه فیلم سه ساعته بود....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۶
عبدالرضا هادیزاده